Telegram Group & Telegram Channel
⭕️ تعبیر حالت نسبی (چند جهانی): گامی در جهت ایجاد دموکراسی بینِ مشاهده‌گرها

این تعبیر در مقاله‌ای در سال 1957 توسط هیو اِوِرِت، که دانشجوی دکترای فیزیک در دانشگاه پرینستون و شاگردِ جان ویلر بود، ارائه شد. هدف اصلی او این بود که چارچوبی برای مکانیک کوانتومی ارائه دهد که در آن بتوان معضلات کوانتوم را مرتفع کرد. انگیزۀ اصلی اورت رفع معضل دوگانگی فرآیند تحول تابع موج بود. به قول اِوِرِت: "مکانیک کوانتومیِ رایج برای یک جهان ایزوله معنایی ندارد؛ چون ناظر خارجی وجود ندارد که سیستم را توصیف کند." در این تعبیر تابع حالت سیستم همواره به صورت تعینی با معادلۀ شرودینگر تحول پیدا میکند و هیچ تقلیلی رخ نمیدهد. تمام حالات همزمان وجود دارند و ما با مشاهده تنها متوجه می​شویم در کدام شاخه قرار داریم. با وجود عجیب بودن و عدم تطابق این تعبیر با شهود روزمره، اورت برای دفاع از تعبیرش می​گوید:

"از آنجایی که تمام جملاتِ برهم​ نهی مستقلا از معادلۀ موج پیروی می​کنند و بر یکدیگر اثری ندارند پس هیچ مشاهده‌گری از شکاف شاخه​ها با خبر نخواهد شد. اینکه این تصور از جهان با تجربۀ ما ناسازگار به نظر می​رسد به خاطر عدم آگاهی ما از تقسیم شاخه‌ها است و این شبیه نظریه کوپرنیک است که در آن زمان این موضوع که زمین در حال حرکت است، به عنوان یک واقعیت فیزیکی، با تفسیر مرسوم از طبیعت ناسازگار بود و زمانی مخالفان شکست را قبول کردند که آن نظریه توانست به خودی‌خود مشاهدات واقعی را پیش‌بینی کند. (در مورد کوپرنیک، اضافه شدن فیزیک نیوتونی مستلزم این بود که قادر باشد نشان دهد ساکنان کرۀ زمین از حرکت زمین ناآگاهند.)"

اورت هیچگاه به صراحت از لفظ چندجهانی استفاده نکرد. این اصطلاح توسط نسخۀ دیگری از این تعبیر، که توسط برایس دویت ارائه شد، به کار برده شد. تفاوت کلیدی رهیافت دویت و اورت در این است که نظریه دویت عینی است در حالی که نظریه اورت به تجربه های ذهنی مشاهده‌گر وابسته است. آقای ساسکایند در ایمیل شخصی به بنده دربارۀ این تعبیر اینگونه میگوید:

"به نظر من بخشی از مشکل (نظریۀ کوانتوم) به دلیلِ کثرت راه‌هایی است که ما می​توانیم جهان را به مشاهده‌گرها و چیزهایی که مشاهده میشوند تقسیم کنیم. وقتی که یک مشاهده‌گر، یک الکترون را مشاهده میکند، الکترون هم، مشاهده‌گر را مشاهده می کند. اما تعبیر کپنهاگی با این تقارن سروکار ندارد. جهان مملو از زیرسیستم‌هاست و هر زیرسیستمی حق مساویِ ’مشاهده‌گر‘ خوانده شدن را دارد، اما این (موضوع) در قواعد معمول آشکار نیست. اورت سعی کرد تا ’’دموکراسیِ بینِ مشاهده‌گرها‘‘ را به دست آورد، اما ویلر و دویت ایدۀ اورت را در یک مسیري که اورت هرگز نمی‌خواست تعبیر کردند که من آن را درك نمیکنم، و اصطلاحاً به آن تعبیر چندجهانی می گویند. از طرف دیگر، تعبیر بور که یک زیرسیستمِ مخصوص را به عنوان مشاهده‌گر (یا دستگاه) جدا می کند، و بر روي ’’تقلیل تابع موج‘‘ تکیه دارد، هیچ حسی به جز یک تقریب ایجاد نمی کند"

🆔 @QMproblems



tg-me.com/QMproblems/100
Create:
Last Update:

⭕️ تعبیر حالت نسبی (چند جهانی): گامی در جهت ایجاد دموکراسی بینِ مشاهده‌گرها

این تعبیر در مقاله‌ای در سال 1957 توسط هیو اِوِرِت، که دانشجوی دکترای فیزیک در دانشگاه پرینستون و شاگردِ جان ویلر بود، ارائه شد. هدف اصلی او این بود که چارچوبی برای مکانیک کوانتومی ارائه دهد که در آن بتوان معضلات کوانتوم را مرتفع کرد. انگیزۀ اصلی اورت رفع معضل دوگانگی فرآیند تحول تابع موج بود. به قول اِوِرِت: "مکانیک کوانتومیِ رایج برای یک جهان ایزوله معنایی ندارد؛ چون ناظر خارجی وجود ندارد که سیستم را توصیف کند." در این تعبیر تابع حالت سیستم همواره به صورت تعینی با معادلۀ شرودینگر تحول پیدا میکند و هیچ تقلیلی رخ نمیدهد. تمام حالات همزمان وجود دارند و ما با مشاهده تنها متوجه می​شویم در کدام شاخه قرار داریم. با وجود عجیب بودن و عدم تطابق این تعبیر با شهود روزمره، اورت برای دفاع از تعبیرش می​گوید:

"از آنجایی که تمام جملاتِ برهم​ نهی مستقلا از معادلۀ موج پیروی می​کنند و بر یکدیگر اثری ندارند پس هیچ مشاهده‌گری از شکاف شاخه​ها با خبر نخواهد شد. اینکه این تصور از جهان با تجربۀ ما ناسازگار به نظر می​رسد به خاطر عدم آگاهی ما از تقسیم شاخه‌ها است و این شبیه نظریه کوپرنیک است که در آن زمان این موضوع که زمین در حال حرکت است، به عنوان یک واقعیت فیزیکی، با تفسیر مرسوم از طبیعت ناسازگار بود و زمانی مخالفان شکست را قبول کردند که آن نظریه توانست به خودی‌خود مشاهدات واقعی را پیش‌بینی کند. (در مورد کوپرنیک، اضافه شدن فیزیک نیوتونی مستلزم این بود که قادر باشد نشان دهد ساکنان کرۀ زمین از حرکت زمین ناآگاهند.)"

اورت هیچگاه به صراحت از لفظ چندجهانی استفاده نکرد. این اصطلاح توسط نسخۀ دیگری از این تعبیر، که توسط برایس دویت ارائه شد، به کار برده شد. تفاوت کلیدی رهیافت دویت و اورت در این است که نظریه دویت عینی است در حالی که نظریه اورت به تجربه های ذهنی مشاهده‌گر وابسته است. آقای ساسکایند در ایمیل شخصی به بنده دربارۀ این تعبیر اینگونه میگوید:

"به نظر من بخشی از مشکل (نظریۀ کوانتوم) به دلیلِ کثرت راه‌هایی است که ما می​توانیم جهان را به مشاهده‌گرها و چیزهایی که مشاهده میشوند تقسیم کنیم. وقتی که یک مشاهده‌گر، یک الکترون را مشاهده میکند، الکترون هم، مشاهده‌گر را مشاهده می کند. اما تعبیر کپنهاگی با این تقارن سروکار ندارد. جهان مملو از زیرسیستم‌هاست و هر زیرسیستمی حق مساویِ ’مشاهده‌گر‘ خوانده شدن را دارد، اما این (موضوع) در قواعد معمول آشکار نیست. اورت سعی کرد تا ’’دموکراسیِ بینِ مشاهده‌گرها‘‘ را به دست آورد، اما ویلر و دویت ایدۀ اورت را در یک مسیري که اورت هرگز نمی‌خواست تعبیر کردند که من آن را درك نمیکنم، و اصطلاحاً به آن تعبیر چندجهانی می گویند. از طرف دیگر، تعبیر بور که یک زیرسیستمِ مخصوص را به عنوان مشاهده‌گر (یا دستگاه) جدا می کند، و بر روي ’’تقلیل تابع موج‘‘ تکیه دارد، هیچ حسی به جز یک تقریب ایجاد نمی کند"

🆔 @QMproblems

BY Quantum problems




Share with your friend now:
tg-me.com/QMproblems/100

View MORE
Open in Telegram


Quantum problems Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

What is Telegram Possible Future Strategies?

Cryptoassets enthusiasts use this application for their trade activities, and they may make donations for this cause.If somehow Telegram do run out of money to sustain themselves they will probably introduce some features that will not hinder the rudimentary principle of Telegram but provide users with enhanced and enriched experience. This could be similar to features where characters can be customized in a game which directly do not affect the in-game strategies but add to the experience.

Telegram Be The Next Best SPAC

I have no inside knowledge of a potential stock listing of the popular anti-Whatsapp messaging app, Telegram. But I know this much, judging by most people I talk to, especially crypto investors, if Telegram ever went public, people would gobble it up. I know I would. I’m waiting for it. So is Sergei Sergienko, who claims he owns $800,000 of Telegram’s pre-initial coin offering (ICO) tokens. “If Telegram does a SPAC IPO, there would be demand for this issue. It would probably outstrip the interest we saw during the ICO. Why? Because as of right now Telegram looks like a liberal application that can accept anyone - right after WhatsApp and others have turn on the censorship,” he says.

Quantum problems from br


Telegram Quantum problems
FROM USA